دانلود کتاب وقت دیگر، شاید بهرام بیضائی (PDF📁) 95 صفحه با بهترین کیفیت توسط سایت فایل سل گرد آوری شده است. برگرفته از متن کتاب: خیابان. روز. خارجی. چند آدمک مغازه ی پوشاک، از درون جعبه آینه بی حرکت نگاه می کنند؛ در خیابان تاکسی پر از مسافری نگه می دارد و از آن زن و مرد پیرسالی پیاده می شوند – با سر و وضعی متوسط – و پول راهشان را می دهند و در را می بندند. تاکسی می رود.
آنها دمی بلاتکلیف به اطراف نگاه می کنند و سپس می آیند روی نیمکت کنار خیابان می نشینند. همان موقع سواری کوچک آقای مدبر از آن سوی خیابان به این سو دور می زند و جلوی نیمکت می ایستد. زن و مرد پیرسال بلند می شوند. مدبر و زنش کیان همانطور که نشسته اند از تو درهای پشت را باز می کنند. پیرزن و پیرمرد می روند سوار شوند. کیان: وای ببخشین معطل شدین. مدبر: سلام ،سلام دیر که نکردیم؛ هنوز سه دقیقه مونده.
کیان: چطورین؟ مثل این که بهترین. نه؟ در بسته می شود و سواری راه می افتد. آدمکهای جعبه آینه بی حرکت نگاه می کنند. سواری در حرکت [ادامه] کیان نشانی در دست نگاه می کند کجا باید بپیچند… سایت فایل سل شما را به خواندن ادامه این مطلب دعوت می کند.